پیمان با ماه
میخواهم امشب از ماه قول بگیرم که هر وقت دلم برایت تنگ شد
در دایره حضورش تو را به من نشان دهد
می خواهم امشب با رازقی ها عهد ببندم
هر وقت دلم هوای تو را کرد
عطر حضور مهربان تو را با من هم قسمت کنند
می خواهم امشب با دریای خاطره ها قرار بگذارم
که هر وقت امواج پر تلاطم یادها خواستند قایق احساس مرا بشکنند
دست امید و آرزوی تو مرا نجات دهد
میخواهم امشب با تمام قلب هایی که احساس مرا میفهمد و میشنوند
پیمان ببندم که هر وقت صدای قلب بی قرارم را هم شنیدند
عشقم را سوار بر ضربانهای بی تابی به تو برسانند.....
[ سه شنبه 90/9/29 ] [ 9:35 عصر ] [ غزل ]
نظر